واژه شهروند در فرهنگ فارسی چنین تعریف شده است : کسی که اهل یک کشور یا شهر باشد واز حقوق متعلق به آن بر خوردار باشد .
شهروند نخستین بار در دمکراسی آتن شکل گرفت . از نظر آتن شهروند کسی بود که به امور سیاسی این دولت اهمیت می داد وخودش را در مقابل آن مسئول می دانست.
ارسطو بعنوان مشهور ترین تظریه پرداز ، شهروندان را چنین تعریف می نماید :
شهروندان گروهی هستند که برای ایجاد نظم در برابر اغتشاش وبه منظور وضع قوانین برای حصول به خیر مشترک با همدیگر متحد می شوند .
مشارکت شهروندان وجامعه مدنی سابقه غنی وطولانی دارد واز یونان باستان تا به امروز همواره به اشکال گوناکون در ابعاد مختلف زندگی اجتماعی انسان بروز کرده است .
” امروزه شهروند به عنوان فردی که تعهداتش را نسبت به جامعه اش می پذیرد وضمن حفظ حقوق اساسی خود ؛ آگاه بودن را لازمه مشارکت می داند .” می توان تعریف کرد .
برغم اینکه مفهوم شهروندی در طی تاریخ کمابیش تغییر پیدا کرده است اما هدف آن ، دادن توانایی به افراد در برابر بی نظمی ، آشوب ، خود سری و امور غیر عقلانی بوده است.
در نظام مبتنی بر شهروندی قدرت در دست اقلیت نیست ؛ بلکه در دست کل مردم است ؛ همه افراد بیش قانون برابر هستند.
در این معنا از شهروندی است که مفهوم حقوق ؛مسئولیت وجامعه مدنی حضور پیدا می کند و در وجود فیزیکی شهر تحقق پیدا نمی کند . بدین ترتیب ؛هر انسانی که در شهر زتدگی می کند ؛ ضرورتا شهروند نیست بلکه می تواند ذر یک فرایند از شهر نشینی به شهروند مبدل شود.
هویت شهری فقط با شکل گیری وبسط فیزیکی آن محقق نمی شود. بنابر این ؛ جهان دیگری غیر از جهان واقعیت محسوس شهری باید ایجاد شود ؛ که جهان روابط میان شهروندان و نهادهای آنها است.
ما چه موقع می توانیم گروهی از افراد را شهروند خطاب کنیم :
۱) هنگامی که در میان آنها رسوم اخلاقی مختارانه ؛خود گردانی وخود همکاری مشهود باشد. در این حال نهادهای مستقل ؛ مردم را به سوی همراه کردن منافع شخصی یا منافع عمومی سوق می دهند . فرایند شهروندی می آموزد که سود خود ودیگران را در هم آمیزند.
۲) دولت ابزارهای نظارت وکنترل را صرفا در جهت تصحیح وسازوکارها وفرآیندها به کا گیرد ومصلحت عمومی را ابزار نقض حقوق فردی شهروندان قرار ندهد . همچنین بخش عمدهای از نظارت ها به تشکل های مدنی واگذار شود.
۳) هنگامی که شهروندان اداره رفاه خویش را به دیگران منوط نکنند . اداره رفاه خود را به دست دیگران سپردن کار بندگان است ؛ نه شهروندان.
۴) هنگامی که نهاد های گوناگون افراد را به یکدیگر مرتبط سازند . کنترل اجتماعی در این حال از سوی شهروندان اعمال شود. بی تفاوتی یا اطا عت کور کورانه در این روابط چند گانه رخت بر می بندد.
۵) هنگامی که تقش ها تفکیک شده باشد وانسان ها از حقوق وامتیازات ومسئو لیت های هر یک از نقش ها بر خوردار باشند.
۶) هنگامی که تمرکز زدایی ؛ افراد را در فعالیت های جاری آنان در گیر کند.وحفظ منابع طبیعی تا تعمیر مدرسه محل و آسفالت خیابان خود احساس مسئولیت خواهند کرد.همچنین بیگانه ای پولدار وقدرتمند به نام” دولت ” وجو د ندارد تا همه امور به آن ارجاع شود.
۷) هنگامی که اخلاقیات در حد اخلاقیات قلمرو خصوصی و وظا یف انسان نسبت به پدر ومادر ؛فرزند ؛همسر یا همسایه محدود نشود ؛بلکه به حیطه اخلاق مدنی نیز گسترش یابد.
ویژگی های حقوق شهروندی :
۱. هدیه ای الهی است و هیچ مقام بشری از جمله حکومت یا مقامات مذهبی این حق را اعطا نمی کنند.
۲. غیر قابل انتقال است واز بشر قابل انفکاک نیست.
۳. همگانی وجهانی است زیرا حق مسلم هر عضو بشری است وهر فرد بشر از هر کجا که باشد واز هر نژاد ؛جنس ؛ زبان یا ذین باشد دارای این خق است.
۴. نمی توان به خاطر کم اهمیت بودن یا عدم ضرورت آنرا از کسی سلب کرد.
۵. حقوق ذاتی وفطری انسان هاست واز آن ها با صفات شخصیتی انسان تعبیر می شود وبه هیچ وجه قراردادی ووضعی وابسته نیست.
نویسنده: دکتر احمد مجدی فر