حتما شما هم شاهد نوسانات شدید قیمت ها در این چند ماه گذشته بوده اید وتمام اجناس با قیمت هایی سر سام آور ولجام گسیخته سیر صعودی پیدا نموده اند قصد من از این نوشتار بررسی این موضوع نیست اما با این مقدمه می خواهم وارد مبحث کشاورزی شوم ونکاتی را بیان نمایم در سال ۱۳۸۷ قیمت پیازدر دزفول در موقع برداشت ۴۰۰۰ریال بود!!سال بعد در دزفول به علت وفور پیازونبود خریدار مسئولین امر آنها را به قیمت هر کیلو ۴۰۰ریال خریداری وانبار نمودند!!!ومدتی بعد به علت گندیدگی آنها را منهدم نمودند ۴ ماه بعد پیاز از مرز هر کیلو ۵۰۰۰ریال فراتر رفت !متاسفانه تمام اقلام کشاورزی مانند پیاز همین وضع را دارند و تا کنون هیچ گونه کاری برای جلو گیری از هدر رفتن این همه سرمایه انجام نگرفته است به راستی چه کسی مسئول این همه ضرر وزیان است ؟ ممکن است در جواب من بگویید که بیمه خسارت آنها را پرداخت میکند البته اگر محصولشان را بیمه کرده باشند ولی من در جواب شما می گویم کشاورزی که۶ ماه تمام زندگی خودش را از همه نظر وقف این کار میکند آیا نباید با فراغ خاطر به کارش مشغول باشد ودغدغه فروش نرفتن محصولش را نداشته باشد؟با یک نگاه به بازار تره بار ومقایسه قیمت آنها باسال گذشته با من هم رای خواهید شد امسال در دزفول خیلی از کشاورزان محصول خود را نچیده اند چون از لحاظ اقتصادی به صرفه آنها نیست و از این نظر ضررهای هنگفتی نموده اند وچه بسا زندگی اشخاصی به این صورت متلاشی شود به نظر بنده با یک راه کار بسیار ساده می توان این کار را مدیریت نموده وبه آن سروسامانی داد
1-تمام زمینهای قابل کشت در شهر دزفول از نظر مساحت شناسایی شوند که حتما این کار انجام گرفته است
2-برای هر کشاورز از طرف اداره خدمات کشاورزی محل مربوطه دفتر چه ای صادر گردد
3-میزان مصرف سرانه افراد از هر نوع تره بار مشخص گردددر این مورد تمام جوانب باید در نظر گرفته شود
حال با توجه به این سه مورد هر کشاورزی را ملزم نمایند که چه نوع محصولی کشت نمایدوتمام جزئیات کار دردفتر او ثبت گردد
با این کار کشاورز با خیال راحت کشت خود را انجام میدهد و میداند که محصولش صد در صد با قیمتی مناسب به فروش می رود وحسن دیگر این کار هدر نرفتن سرمایه آنها وبالطبع سرمایه مملکت میباشد
وزیر کشاورزی میگوید از مرحله کاشت تا برداشت یک سوم محصول کشاورزی از بین میرود چرا باید چنین باشد؟مقدارگوجه ای که در زمینی به مساحت ۳۰۰۰۰ متر در ایران کشت میشود در کشور کوچکی مانند هلند در گلخانه ای به مساحت ۵۰۰ متر!قابل کشت است با این تفاوت که در اینجا یک سوم آن هدر میرود ولی در آنجا تلفات صفر است وجالب است که بگویم اندازه تمام گوجه ها یکسان میباشد وبسته بندی آنها مانند تخم مرغ در شانه وکارتن صورت میگیرد وبا این کار در موقع حمل ونقل هیچ گونه تلفاتی در بر نخواهند داشت حال این کار آنها را مقایسه نمایید با بسته بندی ما که در صندوقهای چوبی قرار میدهند و……تلف شدن این همه ثروت تا کی؟
تلف شدن این همه ثروت تا کی
حتما شما هم شاهد نوسانات شدید قیمت ها در این چند ماه گذشته بوده اید وتمام اجناس با قیمت هایی سر سام آور ولجام گسیخته سیر صعودی پیدا نموده اند قصد من از این نوشتار بررسی این موضوع نیست اما با این مقدمه می خواهم وارد مبحث کشاورزی شوم ونکاتی را بیان نمایم در سال […]
سلام آقا حسن عزیز
خیلی برایم مقدس است که می بینم در کنار مسائل و مشکلات فزآینده این روزهای زندگی، نگران کشاورزان هستید و دغدغه تان بهبود وضع کشاورزی شهرتان است.
همه مطلبی که نوشته اید در یک سوال خلاصه می شود و آن اینکه “تلف شدن این همه ثروت تا کی؟”. سوالی که به حق و به جا، آن را به عنوان تیتر مطلب انتخاب کرده اید.
آقا حسن عزیز، به نظر من این سوال، یک سوال اساسی و ریشه ایست و برای یافتن پاسخ، باید علل و عوامل آن را در سطح کلان جستجو کرد. برای اینکه بتوانم پاسخ روشنی به این سوال بدهم، ابتدا با یک مثال شروع می کنم. یک کامپیوتر را درنظر بگیریم. یک کامپیوتر از یک سری ابزار ورود اطلاعات مانند کیبورد، ماوس، دسته بازی، قلم نوری، یک سری ابزار تجزیه و تحلیل اطلاعات مانند CPU و مادربورد، و یک سری ابزار خروجی اطلاعات ماندد مانیتور، پرینتر و اسپیکر تشکیل شده است. استفاده کننده از کامپیوتر فقط زمانی می تواند انتظار داشته باشد از آن خروجی درستی دریافت کند که اولاً ورودی های درستی به آن داده باشد و ثانیاً سیستم تجزیه و تحلیل اطلاعات درست کار کند تا بتواند خروجی لازم را بدهد.
ساز و کار اداره یک کشور را هم می توان به یک کامپیوتر تشبیه کرد. با این توضیح که ورودی کشور، بودجه آن کشور است و سیستم تجزیه و تحلیل اطلاعات کشور، سیستم مدیریت آن کشور است. متاسفانه ما در کشورمان در هر دو زمینه مشکلات اساسی و ساختاری بزرگی داریم و به دلیل همین مشکلات است که سرمایه های کشور به هدر می روند.
حال ببینیم این مشکلات چه هستند؟
در نظام بودجه ریزی ما، تمام دریف های درآمدی، درآمد حاصل از فروش نفت است. کشوری که همه درآمدش حاصل از فروش نفت باشد، به انسانی می ماند که پدرش چند شمش طلا به او داده باشد که تا آخر عمر خرج زندگی اش را تامین کند، مسلم است که این انسان دیگر به دنبال کار و تلاش و تولید و ایجاد ارزش افزوده و کسب درآمد نخواهد رفت، از ذخیره اش خرج می کند، می خورد و می خوابد. کشور ما هم به همین درد مبتلا شده است. مشکل نظام مدیریتی ما هم دو چیز است، اول اینکه به نفت به عنوان درآمد نگاه می کند نه ثروت. با این نگاه چرخ اقتصاد کشور نمی چرخد تا تولید ناخالص و صادرات غیر نفتی چشمگیر داشته باشد و با ارزش افزوده حاصل از این دو، ردیف های درآمدی بودجه تامین شوند، و همین درآمد دوباره به اقتصاد و تولید بازگردد و باعث شود اقتصادی پویا و شکوفا داشته باشیم. مشکل دوم نظام مدیریتی ما این است که مدیریت ما بجای اینکه برنامه محور باشد، فرد محور است. ما در کشورمان برنامه و قانون خوب و کارآمد کم نداریم اما بجای اینکه هر رئیس جمهوری که می آید، مجری این قوانین و برنامه ها باشد، ساز خودش را می زند و با تغییر تمام مدیران کشور از صدر تا ذیل، برنامه ها و سیاست های خودش را در پیش می گیرد.
آقا حسن عزیز، بحث در این باره زیاد است؛ اما خلاصه اینکه تا زمانی که هم ورودی مشکل دارد و هم خودِ سیستم، نمی توان انتظار خروجی درستی از آن داشت و مسلم که تمام سرمایه ها و ثروت های کشور به هدر می روند خواه این سرمایه، نخبگان و روشنفکران کشور باشند خواه محصولات کشاورزی.