هر آنچه درباره نوروز باید بدانید
معانی زیبای سین های هفت سین
رایحه پاکیزگی به فضای خانه، روح سرسبزی و طراوت بخشیده است. لباس های نو بر تن کرده ایم و درکنار سفره هفت سین به انتظار نو شدن نشسته ایم. سفره زیباست و همه منتظر حلول سال نو. هیجانی زیبا، تمام وجوداعضای خانواده رادربرگرفته است. این سفره یک سفره خیالی و پوچ و بی معنی نیست، بلکه نشانه ای از آن است که در آغاز سال که روز و سال نو می شود ما نیز نفس خویش راتهذیب کنیم و بر آن تزکیه ارج نهیم تا خداوندی که هفت آسمان را آفریده و هفت دریا را زیر آن نشانده ، بدین وسیله هفت نماد را فرا روی ماقرار داده و به ما نشان می دهدکه به کدامین وجه زندگی خویش را سپری کنیم و با نشستن و برخاستن در کنار این سفره، اسطوره عشق و صفا و پاکی ای را که درآن وجود دارد، در جسم و روح خود منعکس کنیم.
سین اول، سنجد
سنجد نماد سنجیده عمل کردن است.سنجد را بر این باور بر سفره می گذارند که هرکس با خویشتن عهد کند درآغازسال هرکاری را سنجیده انجام دهد.سنجد نشانه گرایش به عقل است؛ احترام به تفکر و ترویج و خردمندی.
سین دوم، سیب
دومین سینی که برسفره می نهند سیب است که نماد سلامتی و عشق می باشد.
سیب بعنوان نماد تندرستی، هم در گذشته و هم حال در سفره هفت سین قرار میگیرد. در پزشکی قدیم، سیب را دو قسمت کرده و یک قسمت آن را به داماد و قسمت دیگر را به عروس می دادند. اعتقاد بر این است که سیب، از آنها ناباروری و عقیمی را دورنگه میدارد.
سین سوم، سبزه
سبزه پس از سنجد و سیب بر سر سفره گذاشته می شود که نشانه خرّمی و شادابی و خوش اخلاقی است.سبزی با خود شادابی ، نیکویی و سرزندگی را به همراه می آورد. رنگ سبز ارتعاش افکار ما را موزون نگه می دارد و به ما آرامش می دهد.
سین چهارم، سمنو
سمنو مظهر صبر و مقاومت و عضو عدالت و قدرت است.
سین پنجم، سیر
سیر به نشانه رعایت حدود و مرزهاست. به سفره هفت سین راه یافته تا پای را از گلیم خویش بیرون ننهیم .سیر نماد مناعت طبع است یعنی انسان باید همواره با قناعت بر جهان بنگرد. پس سیر که نشانه قناعت و یادآور امتناع از تجاوز است را بر سر سفره می نهیم تاانسانی عاقل ،سالم ،شاداب، قوی و قانع باشیم.سیرچشمی و چشم سیری از بزرگ ترین صفات انسان برتر است.
سین ششم، سرکه
سرکه نماد پذیرش ناملایمات و نماد رضا و تسلیم است.واقف بر این نکته هستیم که زندگی پیوسته توام با رنج و مشقت و زحمت است و هیچ انسان متعهد و با مسئولیتی نیست که بدون دغدغه بتواند به زندگی ادامه دهد.خداوند، زمین و آسمان و انسان را آسوده و بی غم نیافرید و در هر مشقتی که می رسد ،حکمتی نهفته است و سرکه گویای تسلیم در برابر حکمت خداوند بزرگ و حکیم است.
و سین هفتم، سماق
آخرین سین سفره هفت سین سماق است.سماق نمادصبر و بردباری وتحمل دیگران است.صبر به انسان می آموزد که درگذر زندگی، خستگی راباید خسته کرد و کامیابی را باید یافت.
پس بیایید با ایمان به چنین ارزش هایی سال نو را آغازکنیم و با گرایش به عقل و غلبه بر ترس و اضطراب، تصمیم بگیریم زندگی را ازنو بسازیم…. گفته می شود، سماق مزه و چاشنی زندگی است و نماد رنگ طلوع خورشید و بعبارتی پیروزی روشنی یا همان خوبی بر بدی یا همان تاریکی است.
البته علاوه بر اینها، اقلام دیگری نیز در سفره جای میگیرند که برخی از آنها عبارتند از:
1- کتاب مقدس قرآن
در این سفره علاوه بر هفت سین، قرآن جایگاه مخصوص خود را دارد و معمولا چند آیه از آن تلاوت می شود. در شروع سال جدید، وجود قرآن در سفره هفت سین، به معنی این است که اول سال را نیز همانند کارهای دیگر با نام و یاد خدا شروع کرده و از خدای متعال خواستار سالی شاد و پربرکت هستیم.
2. نان
نان نماد برکت و فراوانی است، از زمانهای گذشته بر سفره هفت سین گذاشته میشود. در حال حاضر در بسیاری از مناسبتها، مثل مراسم عقد و در سفره عقد، نان سنگکی قرار میگیرد، که با کنجد بر روی آن نوشته متن تبریکی نوشته شده است.
3. آب و پرتقال یا نارنج شناور در آن
یک تُنگ آب در سفره قرار میگیرد که در آن یک پرتقال یا نارنج شناور است، که نماد زمین شناور در آسمان است.
4. آینه
در سفره هفت سین، آینه نیز قرارمیگیرد که انعکاسی از زندگی را نشان می دهد.
5. سکه
در سفره هفت سین، سکه نمادی از سرمایه و آرزو برای داشتن موفقیت ها و کامیابی های فراوان است.
6. تخم مرغ رنگی
باور بر این است که تخم مرغ، نماد باروری است.
و علاوه بر اینها، موارد دیگری نیز در سفره هفت سین قرار میگیرند. مثل شیرینی های ایرانی مانند باقلوا، یا نان نخودچی؛ آجیل خشک و کشمش؛ یک ماهی قرمز در یک تُنگ آب؛ کتابی مانند شاهنامه یا دیوان حافظ.
و مهم تر از همه اینکه، این سفره که با این همه نعمت الهی پرشده، با هنر خاص و زیبای زنان ایرانی به بهترین نحو تزیین می شود، تا سال جدید با خوشی و خرمی و زیبایی ها، به همراه نعمات الهی آغاز شود.
پیدایش نوروز
در ادبـيـات فارسي جشن نوروز را، مانند بسياري ديگر از آيـيـن ها، رسم ها، فرهنگ ها و تمدن ها به نخستين پادشاهان نسبت مي دهند. شاعران و نويسندگان قرن چهارم و پنجم هجري، چون فردوسي ،منوچهري، عنصري، بـيـروني….بوده. نوروز و برگزاري جشن نوروز را از زمان پادشاهي جمشيد مي دانند:
جهان انجمن شد بر تخت اوي از آن بر شده فره بخت اوي
به جمشيد بر گوهر افشاندند مر آن روز را روز نو خواندند
روزها يا ماه جشن نوروز:
مدت برگزاري جشن هايي چون مهرگان، يلدا، سده و بسياري ديگر، معـمولا يک روز ( يا يک شب ) بـيشتر نيست. ولي جشن نوروز، که درباره اش اصطلاح ” جشن ها و آيـيـن هاي نوروزي ” گوياتر است، دست کم يک يا دو هفته ادامه دارد. بيروني مدت برگزاري جشن نوروز را، پس از جمشيد يک ماه مي نويسد.
روزهاي مردگان و پنجشنبه آخر سال:
يکي از آيـين هاي کهن پـيش از نوروز ياد کردن از مردگان است که به اين مناسبت به گورستان مي روند و خوراک مي برند و به ديگران مي دهند. زردشـتيان معـتـقدند که : ” روان و فروهر مردگان، هيچ گاه کسي را که بوي تعلق داشت فراموش نمي کند و هر سال هنگام جشن فروردين به خانه و کاشانه خود برمي گردند “.
يکي از صورت هاي برجا ماندهً اين رسم، در شهر و روستا، به گورستان رفتن ” پنجشنبه آخر سال ” است، به ويژه خانواده هايي که در طول سال عضوي را از دست داده اند. رفتن به زيارتگاه ها و ” زيارت اهل قبور “، در پنجشنبه – و نيز، روز پـيش از نوروز و بامداد نخستين روز سال – رسمي عام است. در اين روز، خانواده ها خوراک ( پلو خورش )، نان، حلوا و خرما بر مزار نزديکان مي گذارند و بر مزار تازه گذشتگان شمع، يا چراغ روشن مي کنند. در برخي از شهرهاي ايران، روز پيش از عيد، خانواده هاي عزادار، از خويشان و نزديکان با غذا و حلوا پذيرايي مي کنند و در سر مزار جمع مي شوند. و نيز رسم است که ايرانيان شيعه، در موقع سال تحويل، به زيارت قبر امامان و امامزادگان ميروند.
خانه تکاني:
اصطلاح ” خانه تکاني ” را بيشتر در مورد شستن، تميز کردن، نو خريدن، تعمير کردن ابزارها، فرش ها، لباس ها، به مناسبت فرا رسيدن نوروز، به کار مي برند. در اين خانه تکاني، که سه تا چهار هفته طول مي کشد، بايستي تمامي ابزارها و وسيله هايي که در خانه است، جا به جا، تميز، تعـمير و معاينه شده و دوباره به جاي خود قرار گيرد. برخي از ابزارهاي سنگين وزن، يا فرش ها، تابلو ها، پرده ها و وسيله هاي ديگر، فقط سالي يک بار، آن هم در خانه تکاني نوروزي، جا به جا و تميز مي شود.
کاشتن سبزه:
اسفند ماه، ماه پاياني زمستان، هنگام کاشتن دانه و غله است. کاشتن ” سبزه عيد ” به صورت نمادين و شگون، از روزگاران کهن، در همهً خانه ها و در بين همهً خانواده ها مرسوم است.
در ايران کهن، ” بـيست و پنج روز پيش از نوروز، در ميدان شهر، دوازده ستون از خشت خام بر پا مي شد، بر ستوني گندم، برستوني جو و به ترتيب، برنج، باقلا، کاجيله ( گياهي است از تيرهً مرکبان، که ساقه آن به 50 سانـتي متر است )، ارزن، ذرت، لوبـيا، نخود، کنجد، عدس و ماش ميکاشتـند؛ و در ششمين روز فروردين، با سرود و ترنم و شادي، اين سبزه ها را مي کندند و براي فرخندگي به هر سو مي پراکندند “. و ابوريحان نقـل مي کند که : ” اين رسم در ايرانيان پايدار ماند که روز نوروز در کنار خانه هفت صنف از غلات در هفت اسطوانه بکارند و از رويـيدن اين غلات، به خوبي و بدي زراعت و حاصل ساليانه حدس بزنند “. امروز، در همهً خانه ها رسم است که ده روز يا دو هفته پيش از نوروز، در ظرف هاي کوچک و بزرگ، کاسه، بشقاب، پشت کوزه و … دانه هايي چون گندم، عدس، ماش و… مي کارند. . اين سبزه ها را در خانواده ها تا روز سيزده نگه داشته، و در اين روز زماني که براي ” سيزده بدر ” از خانه بـيرون مي روند، در آب روان مي اندازند.
سفره هفت سين:
رسم و باوري کهن است که همهً اعضاي خانواده در موقع سال تحويل ( لحظهً ورود خورشيد به برج حمل ) در خانه و کاشانه خود در کنار سفره هفت سين گرد آيند. در سفره سفيد رنگ هفت سين، از جمله، هفت رويـيدني خوراکي است که با حرف ” س ” آغاز مي شود، و نماد و شگوني بر فراواني رويـيدني ها و فراورده هاي کشاورزي است – چون سيب، سبزه، سنجد، سماق، سير، سرکه، سمنو و مانند اين ها- مي گذارند. افزون بر آن آينه، شمع، ظرفي شير، ظرفي آب که نارنج در آن است، تخم مرغ رنگ کرده، تخم مرغي روي آينه، ماهي قرمز، نان، سبزي، گلاب، گل، سنبل، سکه و کتاب ديني ( مسلمانان قرآن و زردشتيان اوستا و … ) نيز زينت بخش سفرهً هفت سين است. اين سفره در بيشتر خانه ها تا روز سيزده گسترده است
آداب و رسوم جشن نوروز
پوشيدن لباس نو:
پوشيدن لباس نو در آيـين هاي نوروزي، رسمي همگاني است. تهيه لباس، براي سال تحويل، فقير و غني را به خود مشغـول مي دارد. در جامعه سنتي توجه به تهيدستان و زيردستان براي تهيه لباس نوروزي – به ويژه براي کودکان – رسمي در حد الزام بود. خلعـت دادن پادشاهان و اميران در جشن نوروز، براي نو پوشاندن کارگزاران و زير دستان بود. ابوريحان بـيروني مي نويسد : ” رسم ملوک خراسان اين است که در اين موسم به سپاهيان خود لباس بهاري و تابستاني مي دهند “. مورخان و شاعران از خلعـت بخشيدن هاي نوروزي فراوان ياد کرده اند. و براي اين باور است که در وقف نامهً حاجي شفيع ابريشمي زنجاني آمده است :هر سال شب هاي عيد نوروز پنجاه دست لباس دخترانه و پنجاه دست لباس پسرانه، همراه کفش و جوراب از عوايد موقوفه تهيه و به اطفال يتيم تحويل شود.
خوراک هاي نوروزي:
در کتاب ها و سند هاي تاريخي و ادبي کهن، به ندرت از خوراکي هايي که ويژه جشن نوروز (يا جشن هاي ديگر) باشد سخن رفته است. نويسندگان و مورخان بحث از ” خوردني ” ها را، شايد، پـيش پا افتاده، نازيبا و يا بديهي مي دانستند. در کتاب هاي قرن چهارم به بعـد، شرح و وصف هاي دقيق، به شعر و نثر، دربارهً نوروز و مهرگان و جشن ها و آيـين هاي ديگر کم نيست، ولي از نوع و ويژگي خوراک هاي جشن ها، نه در دستگاه پادشاهان و اميران و نه در خانه هاي عامهً مردم، سخني نرفته است.
در مقاله ها و پژوهش هايي که در اين هفتاد و پنج ساله اخير درباره نوروز نوشته شده، افزون بر خوردني هاي سفره هفت سين، گاه از غذاهاي ويژه شب پيش از نوروز، و شب اول سال، در خانواده هاي سنتي شهرها و منطقه هاي مختلف ياد شده است. خوراکي هايي که با ويژگي هاي اقليمي و نوع فراورده هاي هر منطقه هماهنگي داشت، و در عين حال بهترين و کمياب ترين غذاي منطقه بود؛ و همه قشرهاي اجتماعي – فقيران نيز – ميکوشند که در اين روزها، براي فراهم آوردن غذاي بهتر، گشاده دستي کنند و به گفتهً ابوريحان:”اين عيدها، يکي از اسبابي است که تنگي روزي فقيران را به زندگي فراخ مبدل مي سازد “.
امروز در تهران و برخي شهرهاي مرکزي ايران، سبزي پلو ماهي خوردن در شب نوروز و رشته پلو در روز نوروز رسم است، و شايد بتوان گفت که غذاي خاص نوروز در اين منطقه است. ” پلو ” در شهرهاي مرکزي و کويري ايران ( مي توان گفت غير از گيلان و مازندران در همهً شهرهاي ايران ) تا چندي پـيش غذاي جشن ها، غذاي مهماني و نشانه رفاه و ثروتمندي بود. و اين ” بهترين ” غذا، خوراک خاص همهً مردم – فقير و غني – در شب نوروز بود. اگر نيک مردي در صد و پنج سال پـيش در استرک کاشان، ملکي را وقف مي کند که از درآمد آن ” همه ساله برنج ابتياع نموده از آخر خمسه مسترقه به تمام اهالي استرک، وضيع و شريف، ذکور و اناث، صغير و کبـير، بالسويه برسانند “، بي گمان به اين نيت بوده، که در شب نوروز سفرهً هيچ کس بي ” پلو ” نباشد.
ديد و بازديد نوروزي، يا عيد ديدني:
از جمله آيـين هاي نوروزي، ديد و بازديد، يا ” عيد ديدني ” است. رسم است که روز نوروز، نخست به ديدن بزرگان فاميل، طايفه و شخصيت هاي علمي و اجتماعي و منزلتي مي روند. در بسياري از اين عيد ديدني ها، همه کسان خانواده شرکت دارند. کتاب هاي تاريخي و ادبي، تـنها از عيد ديدني هاي رسمي دربارها و اميران و رئـيسان خبر مي دهند. رسمي که هنوز هم خبرگزاري ها و رسانه ها، به آن بسنده مي کنند. ” ديدن” هاي نوروزي که ناگزير ” بازديد ” ها را دنبال دارد، و همراه با دست بوسي و روبوسي است، در روزهاي نخست فروردين، که تعطيل رسمي است، و گاه تا سيزده فروردين ( و مي گويند تا آخر فروردين ) بـين خويشاوندان و دوستان و آشنايان دور و نزديک، ادامه دارد. رفت و آمد گروهي خانواده ها، در کوي و محله – به ويژه در شهرهاي کوچک – هنوز از ميان نرفته است. اين ديد و بازديدها، تا پاسي از شب گذشته، به ويژه براي کساني که نمي توانند کار روزانه را تعـطيل کنند، ادامه دارد.
هديه نوروزي، يا عيدي:
هديه و عيدي دادن به مناسبت نوروز رسمي کهن است، کتابهاي تاريخي از پـيشکش ها و بخشش هاي نوروزي – پـيش از اسلام و بعد از اسلام – خبر مي دهند، از رعـيت به پادشاهان حکمرانان، از پادشاهان و حکمرانان به وزيران، دبـيران، کارگزاران و شاعران، از بزرگتران خاندان به کوچکتران، به ويژه کودکان.
رسم هديه دادن نوروزي را، ابوريحان بيروني از گفته آذرباد، موبد بغـداد چنين آورده : نيشکر در ايران، روز نوروز يافت شد، پـيش از آن کسي آن را نمي شناخت. جمشيد روزي ني اي ديد که از آن کمي به بيرون تراوش کرده، چون ديد شيرين است، امر کرد اين ني را بـيرون آورند و از آن شکر ساختـند. و مردم از راه تبريک به يکديگر شکر هديه کردند، و در مهرگان نيز تکرار کردند، و هديه دادن رسم شد. در کتابهاي تاريخي و ادبي، بـيش از همه از هديه پادشاهان به شاعران سخن رفته، هديه اي که، بنا بر رسم، براي سرودن قصيده ها و مديحه هاي نوروزي داده مي شد. هديه به شاعران در جشن نوروز که انگيزه و وسيله اي براي سرودن شعر و مديحه بود، در واقع نوعي حقوق ماهانه و سالانه شاعر به شمار مي رفت.
جشن سيزده فروردين ماه روز بسيار مبارک و فرخنده است. ايرانيان چون در مورد اين روز آگاهي کمتري دارند آن روز را نحس مي دانند و براي بيرون کردن نحسي از خانه و کاشانهً خود کنار جويبارها و سبزه ها مي روند و به شادي مي پردازند. تا کنون هيچ دانشمندي ذکر نکرده که سيزده نوروز نحس است. بلکه قريب به اتفاق روز سيزده نوروز را بسيار مسعود و فرخنده دانسته اند. بعد از اسلام چون سيزدهً تمام ماه ها را نحس مي دانند به اشتباه سيزده عيد نوروز را نيز نحس شمرده اند. وقتي دربارهً نيکويي و فرخنده بودن روز سيزدهم نوروز بيشتر دقت و بررسي کنيم مشاهده مي شود موضوع بسيار معقول و مستند به سوابق تاريخي است. سيزدهم هر ماه شمسي که تير روز ناميده مي شود مربوط به فرشتهً بزرگ و ارجمندي است که ” تير ” نام دارد و در پهلوي آن را تيشتر مي گويند. فرشتهً مقدس تير در کيش مزديستي مقام بلند و داستان شيريني دارد. ايرانيان قديم پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادي کردن که به ياد دوازده ماه سال است، روز سيزدهم نوروز را که روز فرخنده ايست به باغ و صحرا مي رفتند و شادي مي کردند و در حقيقت با اين ترتيب رسمي بودن دورهً نوروز را به پايان ميرسانيدند.
افسانهً آفرينش در ايران باستان و مسئلهً نخستين بشر و نخستين شاه و دانستن رواياتي دربارهً کيومرث حائز اهميت زيادي است. در اوستا چندين بار از کيومرث سخن به ميان آمده و او را اولين پادشاه و نيز نخستين بشر ناميده است.
مشيه و مشيانه که پسر و دختر دوقلوي کيومرث بودند روز سيزده فروردين براي اولين بار در جهان با هم ازدواج نمودند. در آن زمان چون عقد و نکاحي شناخته شده نبود آن دو به وسيله گره زدن دو شاخه پايهً ازدواج خود را بنا نهادند. اين مراسم را بويژه دختران و پسران دم بخت انجام ميدادند و امروز هم دختران و پسران براي بستن پيمان زناشويي نيت مي کنند و علف گره مي زنند. اين رسم از زمان کيانيان تقريباً متروک شد ولي در زمان هخامنشيان دوباره شروع شده و تا امروز باقي مانده است. در کتاب مجمل التواريخ چنين آمده ” اول مردي که به زمين ظاهر شد پارسيان او را کل شاه گويند. پسر و دختري از او ماند که مشيه و مشيانه نام گرفتند و روز سيزدهً نوروز با هم ازدواج کردند و در مدت پنجاه سال هيجده فرزند بوجود آوردند و چون مردند جهان نود و چهار سال بي پادشاه بماند .
چهاردهم فروردين:
در واقع آغاز کار و فعاليت هاي ” سال نو ” از چهاردهم فروردين است. دبستان ها، دبـيرستان ها و دانشگاه ها از اين روز آغاز مي شود. مسافرت رفتن پـيش از سيزده را باور عاميانه نحس مي داند. کوچ بسياري از عشاير از چهاردهم فروردين است. تـقسيم آب کشاورزي، در برخي از روستاها و بسياري از فعـاليت هاي ديگر، از چهاردهم فروردين شکل مي گيرد.
متن دوستانه و زیبا:
“یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند
یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند
یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم
که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد
یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم
چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد”
“نوروز پاسداشت عشقهای کوچکی است که زنده مانده اند و روز تعظیم در برابر عشق های بزرگی که عظمت را کوچک می دانند.پس به تو در نوروز سلام می کنم که بزرگترین عشق این کوچکی.”
“پیام نوروز این است.دوست داشته باشید و زندگی کنید.زمان همیشه از ان شما نیست.”
” سال نومی شود.زمین نفسی دوباره می کشد.برگ ها به رنگ در می آیند و گل ها لبخند می زند و پرنده های خسته بر می گردند و دراین رویش سبز دوباره…من…تو…ما…کجا ایستاده اییم.سهم ما چیست؟..نقش ما چیست؟…پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟…زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و …سال نو مبارک …چون همیشه امیدوار وسال نومبارک…”
” باز عالم و آدم و پوسیده گان خزان و زمستان خندان و شتابان به استقبال بهار میروند تا اندوه زمستان را به فراموشی سپارند و کابوس غم را در زیر خاک مدفون سازند و آنگه سر مست و با وجد و نشاط و با رقص و پایکوبی با ترنم این سرود طرب انگیز نو روز و جشن شگوفه ها را بر گذار می نمایند ـ”
امیدورام همه سالی خوب و خوش در پیش رو داشته باشید.
نظرات (11)
با سلام واحترام
لطفا درباره نحس بودن سیزده تمام ماهها در اسلام بیشتر توضیح بفرمایید.
رهگذر عزیز اگر دقت فرموده اید گفته شده بعد از اسلام مردم ایران سیزده را نحس دانسته اند و علت آن را داستانی که در ذیل آمده است ذکر می کنند:
خشایارشاه پادشاه هخامنشی ایران مشاوری داشت به نام مردخای كه یهودی مخفی بود كه پس از توطئه در مورد وشتی همسر خشایارشاه او را به قتل رساند و خواهرزاده خود هاداسا را كه آن هم یهودی مخفی بود به همسری خشایارشا ه درآورد و نام آن را به استر تغییر داد پس از آنكه استر بانوی ایران شد شبكه ای از یهودیان را در دستگاه حكومتی ایران جای داد و آنها را به رده های بالای حكومتی رساند.هامان وزیر بادرایت ایران در آن زمان متوجه ارتباط مشكوك بین مردخای و استر شد و آن را به اطلاع خشایارشاه رساند. استر به محض اینكه از این موضوع مطلع شد به مردخای خبر داد. مردخای در شب 13 فروردین ماه حكم قتل هامان و 77هزار ایرانی را گرفت. در روز 13 فروردین 15 قوم ایرانی قتل عام شدند. از آن روز به بعد ایرانیان در13 فروردین از خانه های خود بیرون می روند تا یك بار دیگر در خانه شان قتل عام نشوند.
جالبه بدونید كه یهودی ها در 13 فروردین هرساله در تمام دنیا جشنی برپا می كنن به نام پوریم كه روز هامان سوزان (ایرانی كشی) كه مجسمه هامان رو با كاه درست میكنن و آتش میزنن و یا تصویر هامان رو به شكل نان درست می كنن و جلوی بچه هاشون میذارن كه با كارد تكه تكه ش بكنه و بخوره یا وسط یه سیبل یه عكس زشت می ذارن كه این هامانه وباید بهش شلیك كنن و رنگهای دایره های سیبل طوری قرار گرفته كه نشانگر پرچم ایرانه. لازم به ذكره كه مقبره این ملعون(مردخای) در شهر همدان واقع شده و مردم ایران چون این واقعه در روز 13 اتفاق افتاده است ؛ 13 را بعنوان روز نحس می دانند.
تشکر بابت این توضیحات
ولی لازم به ذکره که خشایارشاه حدود1000سال قبل از اسلام بوده.
شما فرمودین که بعد از اسلام 13تمام ماهها را نحس میدانند. لطفا در اینباره توضیح بفرمایید.
ممنون
فکرمیکنم منظور نویسنده این بوده که ایزانیان بعداز مسلمان شدن تصمیم گرفته اند که در سالروز چنین روزی از خانه به طبیعت و خارج شهر پناه ببرند . اما همانطور که مستحضرید تاریخ مستندی درباره ی این آیینهای کهنوجود ندارد و براساس شنیده ها و باورها چنین داستانهایی شکل میگیرد .
با تشکر از رهگذر عزیز :
در روایات اسلامی به احادیث زیادی در زمینه «نحس و سعد ایّام» برخورد میکنیم که هرچند بسیاری از آنها روایات ضعیف میباشند. ولی در بین آنها روایات معتبری داریم که به برخی روایات اشاره میکنیم.
1. از امیرمؤمنان درباره روز «چهارشنبه» و فال بدی که به آن میزند و سنگینی آن، و اینکه منظور کدام چهارشنبه است، سؤال شد حضرت فرمود: فرمود چهارشنبه آخر ماه است که در محاق اتفاق افتد، و در همین روز «قابیل» برادرش «هابیل» را کشت… و خداوند در این روز چهارشنبه تندباد را بر قوم عاد فرستاد. (تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 183، حدیث 25، به نقل از تفسیر نمونه (پیشین) ج 23، ص 43)
لذا بسیاری از مفسران به پیروی از روایات، آخرین چهارشنبه هر ماه را روز نحس میدانند و از آن به «اربعاء لاتدور» تعبیر میکنند. یعنی چهارشنبهای که تکرار نمیشود.
2. در بعضی دیگر از روایات میخوانیم که روز اوّل ماه روز سعد و مبارکی است چرا که آدم در آن آفریده شد، و همچنین روز 26 چرا که خداوند دریا را برای موسی شکافت. (تفسیر نورالثقلین، ص 105، حدیث 25، به نقل از تفسیر نمونه (پیشین) ج 23، ص 43، و ر.ک: محسن فیض کاشانی، تفسیر الصافی، (بیروت، لبنان، مؤسسة الاعلمی، للمطبوعات، چاپ دوّم، 1402 ه ، 1982 م ح 5، ص 101ـ102)
3. امام صادق ـ علیهالسّلام ـ درباره نوروز فرمود: «روز مبارکی است که کشتی نوح بر جودی قرار گرفت و جبرئیل بر پیامبر اسلام نازل شد، و روزی است که علی ـ علیهالسّلام ـ بر دوش پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ رفت بتهای کعبه را شکست، و داستان غدیر خم مصادف با نوروز بود. (بحارالانوار، (پیشین) ج 59، ص 92)
پس از روایات نتیجه می گیریم که ائمه هم نسبت به نحس بودن و سعد بودن بعضی از روزها اعتقاد داشته اند و ایرانیها بنا به دلیلی که ذکر شد و شاید دلایل دیگر روز 13 را نحس دانسته اند و در دین اسلام نیز اینگونه اعتقادات را رد ننموده است و همانطور که در روایات بالا آورده شد می توان گفت مهر تائید نیز زده است .
جناب مجدی نسب بزرگوار
نحس بودن بعضی ایام در اسلام پذیرفته شدس و اینکه این نحس بودن به معنای شوم بودن ماست اولا و علتش اعمال انجام شده در آن روزهاست نه خود ایام ثانیا، بحثش جداست.
سخن در رابطه سعد ونحس بودن در اسلام نیست. بلکه توضیح پیرامون فرمایش شما که به چه استدلال وسندی،
*بعد از اسلام سیزده تمام ماههای سال نحس اعلام شده اند*؟
با سلام به رهگذر عزیز
همانطور که گفته شد بخاطر بعضی از اتفاقات که در روزهای خاصی به وقوع می پیوندد ممکن است که آن روز نحس و یا خوش یوم باشد . و به دلیلی که ذکر شده (با توجه به گقته های تاریخی ) مردم ایران روز 13 یا کلا” 13 را نحس می دانند و این روال حتی تا بعد از اسلام و حتی با نوجه به گذر زمان و پیشرفت بشر هنوز تعداد زیادی به این باور اعتقاد دارند و هنوز که هنوز است 13 را نحس می دانند. و منظور اینکه تمام 13 بعد از اسلام نیز نحس بوده از این قاعده طبعیت می کند .
البته اولش هفت شین بوده بعد اسلام شده هفت سین
علیکم السلام برادر بزرگوار
وقتی قبل از اسلام وآن هم در ایران باستان سیزده فروردین را نحس دونستن، دلیلی که نحس بودنش رو به اسلام نسبت بدیم و بیان کنیم سیزده تمام ماههای سال در اسلام نحس دونسته شده اونهم بدون هیچ دلیل ومدرکی چیه؟
ایرانیان قدیم پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی کردن که به یاد دوازده ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخنده ایست به باغ و صحرا می رفتند و شادی می کردند و در حقیقت با این ترتیب رسمی بودن دورهً نوروز را به پایان میرسانیدند.(قسمتی از متن)
مردم ایران روز ۱۳ یا کلا” ۱۳ را نحس می دانند(قسمتی از نظر)
آقای مجدی نسب شما در نظرات نحس بودن سیزده رو به قبل از اسلام میدونین واونرو در دید ایرانیان قدیم نحس بیان فرمودین ودر مطلبتون به بعد از اسلام ودردید ایرانیان قدیم روز مبارکی.
بهتره قبل از درج مطلب بادقت آنرا بخونیم و با منابع تاریخی وموثق بیان کنیم که خدای نکرده واسطه ای برای بیان اشتباهات دیگران نشویم.
رهگذر عزیز ممنون از راهنمایتان ؛ امیدوارم که بتوانیم مطلبی را انتخاب کنیم که به دانش خوانندگان بیفزاید هرچند کم و البته ممکن است هر شخصی با توجه به برداشتهای شخصی از مطلب فوق بهره بگیرد.
از شما کمال تشکر را دارم که با دقت و ظرافت به مطلب فوق پرداخته و از نظرات شما بسیار بهره مند گردیدم امیدوارم از نزدیک با شما آشنا گردیده و از معلومات گرانبهایتان استفاده نمایم .
ضمن عرض تسلیت به مناسبت شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها وایام فاطمیه، پیشاپیش برای شما وخانواده محترمتان وخاندان محترم مجدی سال خوب همراه با موفقیت و سلامتی در ضل توجهات حضرت مهدی ارواحنا فداه آرزومندم.