تقدیم به روح بلند خواهرم حاجیه پروین پلیتی
ای مادرِ آسمانیِ آبادان!
تو که سه بار خورشیدِ زندگی ات را به آسمانِ وطن هدیه کردی،
و سه بار، آوازِ پروازِ فرشتگان را از دلِ خاکِ سوخته شنیدی…
آبادان، امروز در سکوتِ ستارگان، نامِ تو را زمزمه میکند؛
نامِ زنی که آینهٔ صبر بود و قامتش از قامتِ کوهها بلندتر.
پسرانت، سه شعله در آتشِ عشق به این خاک،
سه قصیده در دفترِ جاودانگیِ میهن،
سه نشانِ افتخار بر سینهٔ تاریخِ این سرزمین.
و تو، ای مادرِ بی همتا!
قلبت را به باد دادی تا وطن نفس بکشد،
و چشمانت را به آسمان دوختی تا راهِ نورانیِ فرزندانت را ببینی…
آسمان، امروز میزبانِ نگاهِ مهربانت است،
و زمین، هنوز از زمزمهٔ نامِ پسرانَت لرزان.
آبادان، شهرِ قهرمان پرور،
یادت را چون نگینی درخشان بر تارکِ تاریخش حک کرده است.
ای مادرِ سه شهید!
راهِ تو، راهِ عشقِ بی پایان است،
و نامِ تو، با خونِ پاکِ فرزندانت، بر تارکِ آسمانها جاودانه.
روحِ سبزتان با نسیمِ آزادی هم آواز،
و یادتان در قلبِ این خاک، همیشه زنده و پرافتخار باد.
تا ابد یادت را در دل نگاه خواهم داشت😭
دیدگاهتان را بنویسید