حامد مجدی۱۳۹۳/۲/۱ ۶:۱۴:۴۳قصه خر مربوط به خانواده دزفولی است که یک پسر دم بخت دارند .یک شب که پدر ومادر مشغول حرف زدن بودن (پسر خودرابه خواب زده )زن به مرد میگه پسرمان بزرگ شده باید زن بهش بدیم .مرد میگه که فعلا وضع مالیم خوب نیست بایدصبرکنیم زن میگه بیایکی از"خرها" رابفروشیم وخرج عروسی کنیم.بعدازمدتی حرف عوض میشه وپسرکه خودرابه خواب زده یواش به مادر میگه :مادر دوباره قصه خررابگید.(قصه به لهجه دزفولی ): زن:دسته ورزن یه کتی آروم گره.ارمخی یه سرکنیم...