حالا که دنیا به اخر نرسیده؟!مگه دنیا به اخر میرسه؟

همیشه ادای این جملات از زبان هر کس توجه مرا به خودش جلب میکرد و هر چند کوتاه ولی ذهنم را به خودش مشغول میکرد.دلم میخواست بدونم دنیا کی و کجا و چه جوری به پایان میرسد.لذت بخش ترین و بهترین اتفاقات زندگی انسانها توی دنیا اتفاق میافتد.توی دنیایی که هر شخص به نحوی برای خودش ساخته و توی اون زندگی میکنه و تلاش میکنه تا به خواسته هاش برسه و مسلما باید جدا شدن از اون برای هر کسی سخت باشه!با مرور کردن این حرفها توی ذهنم به راهم ادامه میدم و حالا بعد از کمتر از یک ساعت توی راه بودن (البته با پای پیاده)به اون جایی میرسم که جواب سوالهایم را پیدا کردم.درسته.همین جاست. اون جایی که دنیا به اخر میرسه.حالا که به اینجا رسیدم با نگاهی هر چند سطحی متوجه شدم که دنیای هر شخص یه جوری به پایان میرسد.من اینجا با تنوع مرگ روبرو هستم و هر کس یه جوری،یکی سخت و یکی آسانن،یکی با اطلاع قبلی مرده و یکی مرگ مهمون ناخوانده اش شده و به اینجا اومده.توی دنیا با اینکه همه مردم دنیاشونو دوست دارن وبهش تعلق خاطر زیادی دارن و اونجا را مدینه فاضله رویاهاشون می دونن اما یه جایی را دارن که اون جا دنیاشون به اخر میرسه.یه جایی هست که زیاد بین ادمها فرق نمی ذارن و بدون هیچ تبعیضی ادما کنار هم  میخوابن . ما هر چقدر زندگی پر تجملی داشته باشیم دنیامون با طی کردن یک سری مراحل ساده به راحتی پایان می پذیرد و در مقایسه با زندگی که خیلی بر خودمون سخت گرفتیم پایان اون خیلی ساده برگزار میشه.به نظر همه ادما اون جایی که زندگیشون تموم میشه خیلی جای ترسناکیه و همه از اون جا وحشت دارن.ولی اگر واقع بینانه نگاه کنیم میبینیم که اون جا هم مثل جاهای دیگه س.توی اون جا هم خورشید طلوع و غروب میکنه و بارون روی خاکش میباره و باد هم برگهای درختهاشو به حرکت در میاره.میشه گفت گورستان نام دیگر پایان دنیاست.حالا که روبروی صدها ارامگاه ابدی ایستاده ام به یقین رسیده ام که دنیا واقعا یه روزی  به پایان میرسه و مردن و جدا شدن از زندگی جزو اساسی ترین قوانین طبیعت است.همه اون هایی که اینجا خوابیده اند و سکوتی سنگین را با هم شریک هستند درسته پس و پیش اما دنیای همه اون ها به پایان رسیده وروزی بر دوش مردمی از جنس خودشون به استقبال قبرهاشون اومدن. شاید اینجا تنها جایی باشه که ارامش از ثبات نسبی برخورداره.اینقدر خودمان را توی دنیا سرگرم کرده ایم و از اون جای پر دغدغه ای ساخته ایم که شاید از خیلی چیز ها غافل مونده با شیم. از فلسفه افرینش ،از چگونه زیستن و تکامل و ……و شاید اون قدر مشغول باشیم که نفهمیم دنیای ما چه جوری و کی تموم میشه.